پدر و مادر
میخواهم از دو کلمه که جمعا روی هم هفت حرف دارد بگویم آن دو کلمه پدر و مادر هستند
واقعا این دو فرشته چه کسا نی هستند؟ زبانم قادر به تفسیر و تعریفی از این دو کلمه نیست
الان چیزی به نظرم آمد پدر : پشتیبان، حامی ،نگهبان و...
مادر: دوست، زندگی، عشق، حیات و...
شاید من چون از خانواده و مخصوصا پدر و مادرم دور هستم نسبت به بقیه، قدر این نعمت را بدانم من چون هنوز مادر نشدم نمی توانم عشق مادر نسبت به فرزند را آنچنان که شایسته و بایسته است متوجه شوم ولی بالاخره چیزهایی دیدم و شنیدم
من برای یک ماه به ایران اومدم سعی کردم که لیلای دیگری باشم و باعث ناراحتی کسی نشوم واگر کسی را هم ناراحت کردم حلالیت بطلبم (البته باید بگویم موقعه ای که این مطلب را مینویسم اواسط سفرم هستم نمی دانم تا آخرش چی می شود انشا الله که بتوانم که بر این تصمیمم پابرجا باشم). روزها میگذشت و من گذر عمر را بیشتر از گذشته حس می کردم وقتی در مالزی بودم همش فکر میکردم که گذر روزها چقدر سریع است (چشم به هم میزدی اول هفته میآمد و زود هم آخر هفته)ولی مثل اینکه این گونه نیست و گذر عمر در همه جا یکسان است با این تفاوت که در یک جا مشغولیات زیاد است وآن را کمتر متوجه میشویم.
پی نوشت : الان که بقیه مطلب را مینویسم یک هفته از بر گشت من به مالزی میگذرد و من دنبال حسن ختامی برای نوشته ام هستم : خوشبختانه توانستم آن گونه باشم که تصمیم گرفته بودم .